آشنایی با ادبیات کلاسیک
مکتب کلاسیک یا همان کلاسیسیسم، جنبش هنری و ادبی در نیمه دوم قرن هفدهم اروپا بود. این جنبش بر آفرینش آثار هنری و ادبی با الهام از هنر باستان یونان و روم و بازگشت به اصول و ارزشهای زیباییشناسی آنان تمرکز داشت.اصطلاح کلاسیک صفتی است که به معنای درجه اول یا برتری استفاده میشود و آثار هومر و سوفوکل از ادبیات کلاسیک محسوب میشوند. این اصطلاح فقط به رمان محدود نمیشود و میتواند شامل حماسه، شعر، تراژدی، کمدی، روحانی و دیگر اشکال نوشتاری نیز باشد.
فهرست عناوین
- 1 ادبیات کلاسیک چیست؟
- 2 ویژگی ادبیات کلاسیک چیست؟
- 3 چرا باید آثار کلاسیک را بخوانیم؟
- 4 فواید مطالعه ادبیات کلاسیک چیست؟
- 5 ادیبات کلاسیک را چگونه باید خواند؟
- 6 برجستهترین کلاسیکنویسان
- 7 چرا خواندن آثار کلاسیک بهتر از تماشای فیلمها آنهاست؟
- 8 معرفی چند اثر کلاسیک
- 9 غرور و تعصب
- 10 گتسبی بزرگ
- 11 صد سال تنهایی
- 12 در کمال خونسردی
ادبیات کلاسیک چیست؟
سوال ادبیات کلاسیک چیست برای تازه کتابخوانها پیش میآید. یکی از مهمترین سبکهای ادبی است که بر پایهی فلسفه و هنر باستانی یونان و روم ساخته شده است. این سبک ادبی در دورههای مختلف تاریخی شکوفایی یافته است، اما نخستین بار در دورهٔ رنسانس در اروپا به عنوان یک جنبش ادبی شناخته شد.
مهمترین خصوصیت ادبیات کلاسیک، بازگشت به ارزشها و اصول زیباییشناسی هنر باستان است. آثار ادبیات کلاسیک بیشتر به صورت شعر، تراژدی، کمدی و حماسی نوشته میشوند و به تمامی موضوعاتی که در زندگی انسانی وجود دارد، مانند عشق، جنگ، خدایان و غیره پرداختهاند.
در ادبیات کلاسیک، زبان و اندیشه با اهمیت بالایی برخوردار است و نویسندگان در مصاحبه با خوانندگان خود، بر دقت و صحت کلمات و جملات تأکید دارند. در کل، ادبیات کلاسیک به عنوان یکی از سبکهای پایهای ادبی، همچنان تأثیرگذار و مورد علاقهٔ خوانندگان قرار دارد.
ویژگی ادبیات کلاسیک چیست؟
در پاسخ ادبیات کلاسیک چیست میتوان گفت سبکی ادبی است که بازگشت به هنر و ارزشهای زیباییشناسی هنر باستان را مورد تأکید قرار میدهد. در این سبک ادبی، تأکید بر زبان و اندیشه بسیار بالاست و نویسندگان در صحبت با خوانندگان خود، بر دقت و صحت کلمات و جملات تأکید دارند. ادبیات کلاسیک به تمامی موضوعات جامعهای پرداخته است، از جمله عشق، جنگ، خدایان و غیره.
این سبک ادبی بیشتر به صورت شعر، تراژدی، کمدی و حماسی نوشته میشود و داستان به صورت قابل لمس در قالب شخصیتهای فردی بیان میشود که خواننده را با دنیای آن شخصیت آشنا میکند. در ادبیات کلاسیک، عدم استفاده از جزئیات زیاد و تمرکز بر بیان اصلی داستان بسیار مهم است.
با وجود تمام این مشخصهها، ادبیات کلاسیک همچنان به عنوان یکی از سبکهای پایهای ادبی، تأثیرگذار و مورد علاقهٔ خوانندگان قرار دارد.
چرا باید آثار کلاسیک را بخوانیم؟
چون آموزههای این داستانها تاریخ مصرف ندارند و از آنجا که عموما به مسائل اساسی انسانی پرداختهاند، پس مختص تمام دورهها و جوامع هستند. شخصیتها، احساسات، تجربیات، مضامین، ارزشها و دیدگاههای بیانشده را در جامعهی امروزی پیدا میکنیم و اگر دغدغهمند باشیم سوالهای مهمی برایمان پیش میآید که به دنبال پاسخ این پرسشها بسیاری از گرههای ذهنیمان باز خواهد شد.
به اینترتیب آثار کلاسیک ذهن را به چالش میکشند. دانستنِ این که شکل این تجربیات چیست و چگونه خودشان را در زندگی ما و دیگران نشان میدهند کمک میکند تا درک عمیقتری از خودمان داشته باشیم.
وقتی متون کلاسیک را میخوانیم دگرگونی جوامع، انسانها، اجتماع و نوع زندگی بشر از گذشته تاکنون را درک میکنیم و میتوانیم مهارت اجتماعی خود را بهبود بخشیم و به تاریخ غنی خود ببالیم، زیرا ادبیات کلاسیک چیست؟ ادبیات کلاسیک آیینه فرهنگ و تاریخ غنی ماست.
فواید مطالعه ادبیات کلاسیک چیست؟
در فراگیری آثار کلاسیک، دقت به خواندن اصل اثر بسیار حائز اهمیت است. زیرا دنیای خواندن با شنیدن تفاوتهایی دارد و در یک اثر کلاسیک با یک کل مواجه میشویم که زبانش خاصی از همان دوره است و اگر از کسی آن را بشنویم، آن را از زبان آن فرد در عصر حاضر شنیدهایم و نه زبان متن در همان عصر. بنابراین، تأثیر خواندن اصل اثر کاملاً متفاوت است.
برای مثال، اگر فردی تنها یک حکایت کوتاه از حکایتهای سعدی را در میان تمام ادبیات کلاسیک ایران بخواند و به کار ببندد، به راستی که دیگر هیچ مشکل اخلاقی در زندگیاش پیش نخواهد آمد. حکایتی زیبا از حکایتهای سعدی وجود دارد که در آن دختری پدرش را ملامت میکند که چرا هنگامی که سگی پای تو را گزید، تو نیز پایش را نگزیدی؟ و پدرش پاسخ شیرینی به او میدهد و میگوید: “دخترم، گزیدن خوی سگ است و ما انسانیم. انسان نباید خوی سگی پیش گیرد.” درک حقیقی همین حکایت کوتاه بر نیاز مبرم جامعه امروزی به ادبیات کلاسیک صحت میگذارد. ادبیات، نوعی ترجمان فرهنگ دینی جوامع است و ارزشهایی را زنده نگه میدارد که به هر دلیل با فطرت ما روبرو است.
ادیبات کلاسیک را چگونه باید خواند؟
یک نکته مهم که باید در نظر داشته باشیم، هنگام خواندن آثار کلاسیک، این است که باید بدانیم ادبیات کلاسیک چیست و از کجا و با چه ترتیبی شروع کنیم تا از گیج شدن جلوگیری کنیم. همچنین، برای بهرهبرداری بهتر از کتابهای روز، میتوانیم آثار کلاسیک را در کنار آنها مطالعه کنیم. کتابهای روز معمولاً پویایی و حرکت شهر را به تصویر میکشند، در حالیکه صدای کلاسیکها در فضای آرام اتاق مانده و بیشتر به دنبال عمیق شدن در مسائل انسانی و فلسفی هستند.
به هیچ عنوان نباید فکر کنیم که خواندن آثار کلاسیک قادر است زندگی ما را به شکلی کاملاً دگرگون کند و تبدیل به لذتی تمام نشدنی شود. با این حال، خواندن این آثار نسبت به عدم خواندنشان، بهتر و مفیدتر بوده و ارزشمند است.
برجستهترین کلاسیکنویسان
درباره ادبیات کلاسیک چیست و بهترین نویسندگان این سبک چه کسانی هستند، میتوان به تولستوی، داستایفسکی، مارسل پروست، جیمز جویس، ایوان تورگنیف، اسکات فیتزجرالد، مارک تواین و بسیاری دیگر از نویسندگان برجسته کلاسیک اشاره کرد که آثار بسیاری را به جای گذاشتهاند.
در فرانسه، رمان هفت جلدی در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست، که برای اولین بار از سبک جریان سیال ذهن استفاده کرده است، به نوعی پایهگذار ادبیات مدرن کلاسیک محسوب میشود. همچنین، اثر اولیس جیمز جویس در انگلستان، گتسبی بزرگ اسکات فیتزجرالد در آمریکا، جنگ و صلح تولستوی در روسیه و آثار بسیاری دیگر از رمانهای کلاسیک بسیار معروف هستند که با آنها آشنایی داریم.
چرا خواندن آثار کلاسیک بهتر از تماشای فیلمها آنهاست؟
بخشی از جذابیت خواندن کتابهای کلاسیک، این است که آنها را به صورت نسخهی اصلی باید مطالعه کرد، حتی اگر قبلاً فیلمی از آن دیده باشیم. هر چند در زندگی پرسرعت ما، ممکن است برای مطالعهی کتابهای دوجلدی و هزار صفحهای کلاسیک وقت کافی نباشد، اما باید این را بدانیم که خواندن کتابهای کلاسیک الزامی است.
ادبیات کلاسیک چیست و بازتابی که در زندگی ما دارند و به ما کمک میکنند تا جایگاه هویتی خودمان را در فرهنگ شناسایی کنیم. خواندن، به ما قدرت هماندیشی با نویسنده میدهد و ما را به عمق انسانیت پیش میبرد. خواندن کتابهای کلاسیک، شبیه سفر کردن است؛ با این تفاوت که شما جهان را از نگاه یک انسان دیگر میبینید، در شرایط مختلف زمان و فضا زندگی میکنید و به دنیای دیگری از آداب و رسوم و فرهنگ دست مییابید.
برای مثال، حتی با سفر به روسیه قرن هجدهم یا انگلستان قرن شانزدهم، نمیتوانید با تمامی جوانب زندگی آن زمان آشنا شوید. فیلمها هم معمولاً به تصویر کشیدن شرایط خاصی میپردازند و نمیتوانند به شما عمق لازم برای فهم جوامع و فرهنگهای مختلف را القا کنند. اما با خواندن رمانهای کلاسیک، میتوانید به فهمی کلی دربارهی آن زمان از زبان انسانهایی که در آن جامعه زندگی کردهاند دست پیدا کنید. البته، پیرنگ اصلی هر کتاب کلاسیک معمولاً در موضوعات عشق، خانواده و جنگ قرار دارد، اما شرایط اجتماعی، تاریخی و اقتصادی در آن رمانها با ادبیات نوین تفاوت دارد و این چیزی است که از چشم خوانندهی امروزی پنهان میماند. به همین دلیل، برای تجربه کامل این تجربهها، لازم است که کتابهای کلاسیک را به صورت نسخهی اصلی و کامل مطالعه کنیم.
معرفی چند اثر کلاسیک
غرور و تعصب
حقیقتی که عموما در جهان پذیرفته شده است، این است که زمانی که اکثر مردم به جین آستن فکر میکنند، کتاب غرور و تعصب را به یاد میآورند، داستانی جذاب و طنزآمیز از عشق، مشکلات خانوادگی و روند دشوار یافتن یک شوهر خوشتیپ و ثروتمند.
زمانی که الیزابت بنت برای نخستینبار با فیتزویلیام دارسی مجرد ملاقات میکند، او را مغرور و متکبر مییابد. دارسی نسبت به ظاهر زیبا و ذهن فعال الیزابت بیتفاوت است، اما ارتباط این دو در همین مرحله متوقف نمیشود. در این کتاب درخشان، جین قضاوت بر اساس برداشتهای اولیه را نقد میکند و دوستیها، شایعات و ارتباطات زندگی یک طبقهی متوسط انگلیسی را به شکلی عالی به تصویر میکشد.
گتسبی بزرگ
در این اثر، فیتزجرالد به شکلی درخشان، سرخوردگی آمریکای پس از جنگ و شکست اخلاقی جامعهای را که بیش از اندازه به ثروت و موقعیت بها میدهد، به تصویر میکشد. آنچه فیتزجرالد انجام میدهد، چیزی بیش از توصیف یک زمان و مکان خاص است، زیرا او -در شرح تعقیب غمانگیز رویای خود توسط گتسبی- تضاد جهانی بین توهم و واقعیت را بازسازی میکند.
صد سال تنهایی
شاهکار بزرگ مارکز، داستان هفت نسل از خانوادهی بوئندیا و شهر ماکوندو را روایت میکند. اگرچه ماکوندو در ابتدا یک شهر کوچک احاطهشده توسط کوهها به نظر میرسد، اما جنگها، بلایا و حتی شگفتیها و معجزات خودش را دارد. این شهر دنیای کوچکی از زندگی کلمبیایی است و اسراری در آن نهفته است و تنها آئورلیانو بوئندیا میتواند این اسرار را درک کند و سرنوشت پنهانشدهاش را فاش کند.
در کمال خونسردی
این اثر کلاسیک، کتابی غیرداستانی، جنایی و هیجانانگیز است که نام کاپوتی را بر سر زبانها انداخت. این کتاب اثری مهم در زمرهی نثر مدرن به شمار میرود و ترکیبی قابلتوجه از مهارتهای روزنامهنگاری و روایتی قدرتمندانه از یک داستان واقعی است. در این کتاب، قتل یک کشاورز، همسرش و هر دو فرزندشان در سال ۱۹۵۹ در کانزاس بررسی میشود.