دانلود رمان ترنه از درین
در این پست از سایت مگیما ، رمان ترنه از درین را آماده کردیم.برای دانلود رمان ترنه از درین در ادامه پست همراه ما باشید.
رمان | ترنه |
ژانر | عاشقانه |
نویسنده | درین |
فرمت | در حال تایپ |
خلاصه رمان ترنه
حاج وهاب واعظی . معتمد راستهی پارچه فروشا! از اون بازاری خفنا… از اون خوش تیپ خوش هیکلای جذاااب ! از اونا که با دیدنش لب و لوچهی دخترا آب میوفته. درست وقتی که خودش نامزد داره عاشق یه دختر فسقلی تو دل برو میشه! دختری که بخاطر نجاتش از دست داداش قمار بازش اون رو به عقد خودش درمیاره و…
بخشی از رمان رمان ترنه
مجیب یه طوری میخنده که به وهاب حق میدم عصبانی بشه و قاطی کنه. یه طور خونسرد رفتار میکنه که آدمو عصبی میکنه.
⁃ به خدا اینطوری کنین دیگه ازتون هیچ کمکی نمیخوام. اگر قرار باشه بین دوتا برادر اینطوری دعوا بشه من از اینجا میرم.
یهو از اون حالت دعوایی و تهاجمی میاد بیرون و دیگه تقلا نمیکنه که بزنه مجیب رو داغون کنه.
⁃ اوف بالاخوات درومد برادر وهاب! عزت زیاد! ولی حقمونو میگیریم داش وهاب.
دستشو به حالت خداحافظی از کنار سرش نگه میداره و میره بیرون.
انقد داغ بودم که درد پامو نمیفهمیدم حالا که این بلبشو وسط اتاق آروم شده تازه دردشو حس میکنم ولی به روی خودم نمیارم.
⁃ باز که شیر فلکهی چشات باز مونده. بسه دیگه تموم شد.
دنبال دستمال سر میگردونم ولی پیداش نمیکنم.
⁃ خبه حالا گریه نکن بسه. کلهی صبح از این بهتر نمیتونست شروع بشه. ساعت چنده؟
این دفعه دنبال ساعت میگردم. ساعت رو دیوار چهار و نیم رو نشون میده ولی چهار و نیم که باید هوا تاریک باشه!
⁃ چهار و نیم؟
صورت عبوس اخموش به خنده باز میشه. پق میزنه زیر خنده و سر تکون میده.
⁃ باهوش، هوا روشنه! قطعا این خواب مونده.
رمان ترنه از درین در حال تایپ می باشد. بعد از فایل شدن رمان برای دانلود در سایت درج خواهد شد.